۱۳۸۵ مهر ۱۳, پنجشنبه

جنگی مثل من.

من دارم تجربه می کنم. یک جنگ سرد. شاید هم یک جنگ واقعی. جنگی بین عقل و احساس. جنگی بین انتخاب و رهایی. جنگی بین نصیحت و تردید. جنگی مثل اینکه آدم صدای قلب خودش را بشنود و ناشنیده بگیرد. جنگی مثل اینکه آدم از "دوستت دارم" سرشار شود و بیرون نریزد. جنگی مثل صبر. جنگی مثل شعر و نفرت. جنگی مثل خدا و انسان. تقابل دو روح در بدن. جنگ دو روح. جنگی مثل اینکه آدم حس کند تنها خودش صدای خودش را می شنود. جنگی مثل اینکه آدم حس کند بر قلبش قفلی محکم زده شده است. جنگی مثل بوسیدن خیال. جنگی مثل عاشق شدن. جنگی مثل فریاد سکوت. جنگی مثل من.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر