۱۳۸۶ تیر ۶, چهارشنبه

هیچکس

چندی پیش از این ور و آن ور می شنیدم که عده ای از رپر ها را با عنوان طرح امنیت اخلاقی دستگیر کرده اند. در این میان شنیدم که رپری به نام سروش لشگری با نام مستعار هیچکس هم به خاطر آهنگ "اختلاف"ش دستگیر شده.

من نمی خواهم که در مورد دستگیری و درست یا غلط بودن این کار صحبت کنم، اما دوست دارم به این بهانه بخشی از این آهنگ را بنویسم و "درد دل"ی کرده باشم:


"خدایا پاشو من چند ثانیه باهات حرف دارم.

خدا پاشو پاشدی نشو ناراحت از کارم

کجاهاشو دیدی؟تازه اول کارم

خدا پاشو من یه آشغالم باهات حرف دارم.

..."


و در جایی دیگر میگوید:


"خدا بیدار شو یه آشغال باهات حرف داره.

نکنه تو هم به فکر اینی که چی صرف داره"


نمی دانم چطور درد دلم را شروع کنم. بهتر است بگویم که این خواننده با خدا حرف زده است. یعنی حد اقل "دعا" کرده است. مهم نیست در چه شکل و چه قالبی. روی که به خدای آورده است یعنی دعا. حتما نباید عربی باشد یا در قالب های وزین و بسته بندی شده.

یاد آن شعر حضرت مولانا افتادم که چوپانی در بیابان به خدا می گوید که کاش بودی و موهایت را شانه می کردم و از این قبیل. موسی به او می گوید که داری کفر می گویی و چوپان هم سر به بیابان می گذارد و خداوند به موسی می گوید: «هر کسی را سیرتی بنهاده ام/ هر کسی را اصطلاحی داده ام».

بگذریم،...

تا حالا به شب دقت کرده اید که چه قدر قشنگ است ؟ همه ی بدی های روزمان به یادمان می آیند و آدم پشیمان می شود. اشتیاق پیدا می کند که "دعا" کند - به زبان خود.

خدا خدای آشغال ها هم هست.