شکوه ای از قضا کن و بگذر
کوبه ای بر سرا کن و بگذر
لحظه ها همچو باد در گذرند
لحظه ها را رها کن و بگذر
عشق اینجا غریبه افتاده ست
عشق را آشنا کن و بگذر
زندگی پر ز دره باشد و کوه
عشق خود را ندا کن و بگذر
رد پای دلی به هر جا بود
بوسه بر رد پا کن و بگذر
بر غریبان کشته در زنجیر
ناله ای آشنا کن و بگذر
گر جهان بر دلت وفا نکند
بر جهانت وفا کن و بگذر
ای خطاپوش از خطای ما
لطف در حق ما کن و بگذر
گر تو خواهی دعای خیر ما
بر دل ما دعا کن و بگذر
نشنود این جهان کلام تو را
نغمه ات بی صدا کن و بگذر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر