از پشت آینه به آن نگاه نکن.
مرد باش و روبروی آینه بایست و
خود را ببین که چه پلیدانه چشمهایت سرخ و وحشی شده است.
روبروی آینه بایست و
ببین نقابی که به چهره ی کریه ات زده ای.
خجالت نکش.
نقاب را بردار و دور انداز.
لحظه ی اولش سخت است.
خود را ببین و بترس.
این است آنچه ساخته ای.
بهتر است کمی واقع بین باشی...
اما این همه ی درد نیست.
نقاب را بردار و از این درد بکش که کاش به جای گذاشتن نقاب،
زشتی چهره ات را پیراسته بودی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر