۱۳۸۷ دی ۴, چهارشنبه

خاطره های بی تکرار

بی هیچ مناسبتی، برای جایی که در آن حقیقتا ً زیستیم.

روزهای سپیدم کو ؟
آنگاه که نقش بسته بودم بر راهروهای بی پایانت
بر تمامی چشمهایی
که سالها در آنها زیسته بودم
بر تمامی خنده هایی
که در گوشه گوشه ی محوطه ات
زیر نور آفتاب بعد از ظهر
تمام شادی مان بود
روزهای سپیدم را در تو جا گذاشته ام
ای خاطره هایم
هنوز
در تک تک اتاق هایت !
ای خنده ها یم هنوز
لای تک تک ترک های دیوارت !
می خواهم برگردم به روزهای تو
به روزهای خودم
روز هایی که انگار
هیچ وقت
نمی خواهند برگردند..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر