۱۳۸۵ آذر ۲۱, سه‌شنبه

همه ی ما ...

"یارو دنبال جا پارک می گشته پیدا نمی کنه، میگه: خدایا اگه یه جا پارک برام پیدا کنی از این به بعد همه ی نمازامو می خونم. همون دقیقه یه جا پارک پیدا می شه. میگه: نمی خواد خدا خودم پیدا کردم!"


این جوک خنده نداره. بلکه گریه داره. حکایت خیلی از ماهاست که از خدا چیزی رو می خوایم تا بهمون میده فراموشش می کنیم. همه ی ما ...

آوایی در شب

(۱) Log in بودم، یه پست نوشتم، وقتی فرستادم ازم یوزر و پسورد می خواست، پستم هم پرید. واقعا ً برای بلاگفا جای تاسف داره.

...

...

...

(۲) نمی دونم چه م شده. خیلی وقت کم میارم. زیاد هم درس نمی خونم، ولی نمی دونم چرا این قدر وقت کم میارم. مثل یه مرض واگیر دار شده. کامیار هم اینجوری شده بود.

...

...

...

(۳) آهنگ "آوایی در شب" از آلبوم "بهار من" اثر شادمهر عقیلی من رو تو خودش غرق می کنه. نمی دونم چرا. یه حس خیلی عجیب به من میده. حس می کنم "خودم" هستم. به دور از همه ی اندیشه های بد. یه جور حس دلتنگی. شاید هم یه جورایی عشق من رو بیان می کنه. یه حسی که دوست ندارم این آهنگ رو زیاد گوش بدم. دوست ندارم برام تکراری بشه. نمی دونم. حس عجیبیه.