۱۳۸۴ آبان ۹, دوشنبه

بعضی وقتا می خوام حرف بزنم.
ولی انگار یه چیزی قسمت فوقانی حنجره مو می چسبه و نمیذاره.
یا شاید به قول معلم ادبیاتمون باید مدتی بذر نریخت تا خاک آماده شه،
هر چند بذر خوب باشه.
ولی به نظر من باید حرف زد.
باید داد زد،
اعتراض کرد.
همه ما می ترسیم.
من، تو، همه.
از تنزل مقام.
از جون.
ما رو ترسوندن.
ولش کنین.
تا بعد..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر