۱۳۸۵ شهریور ۱, چهارشنبه

آن گاه که گرگ و میش هوای من تاریک می شد،

تو تابیدی و مهر بر دلم فشاندی

و هزاران پرنده در من پراندی.

چون بادی در من وزیدی

و ناگاه طوفان شدی

و دلم آشوب کردی.

و اکنون،

با هر واژه ات اوج می گیرم

و با هر نگاهت می تپم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر