۱۳۸۶ مهر ۸, یکشنبه

ما ته کلاسی ها

چه آنهایی که مدرسه ای هستند و چه آنهایی که مدرسه ها را تمام کرده اند می دانند که همیشه در کلاس چند ردیفی هست که پر است از گونه ی خاصی از آدمها. چند ردیف جلوی کلاس را می گویم که پر از آدمهای ساده، بی فکر، تو سری خور، هر-چی- دهند-خور و ... است.


هیچ وقت از این آدمها خوشم نیامده. آدمهایی که اتحاد دوستانه سرشان نمی شود و همه اش به فکر خودشانند و منافعشان با منافع ما ته کلاسی ها فرق می کند. یعنی حداکثر لذت این آدمها زمانی است که معلم از آنها تعریف می کند و دستی به سرشان می کشد و یا این که به آنها در دفتر خود مثبت می دهد یا برایشان بیست می گذارد. این آدمها هیچ وقت مثل ما ته کلاسی ها به معلم نگاه نکرده و نمی کنند. یعنی نمی بینند که او نیز آدمیزاد است و آمده تا به ما چند کلمه ای بیاموزد و برود. هیچ وقت مثل ما ته کلاسی ها فکر نکردند و نمی کنند که چیزهایی مهمتر از بیست گرفتن از معلم و تعریف شنیدن از او نیز هست. آنها هرگز لذت خندیدن به ریش درست-نتراشیده یا بینی بزرگ معلم را نمی چشند. هرگز لذت این را نمی چشند که ببینند رفاقت های ته کلاسی ای هم هست که بیست نمره که هیچ، صد نمره می ارزد. آنها هرگز واژگان جدید اختراع نمی کنند، آنها هرگز میز ها را خط خطی نمی کنند، آنها سر هیچ موضوعی در کلاس تیکه نمی اندازند. آنها معلم را دست نمی اندازند. با معلم سر خیلی چیزهای مهم بحث نمی کنند. آنها معلم را قدیسی بزرگ می بینند و هرگز نمی پندارند که گاهی هم حق با ماست و با او نیست. فقط ما ته کلاسی ها هستیم که اینها را می بینیم و به روی خودمان نمی آوریم. ما هستیم که استدلال های بچگانه ی آنها را می شنویم و درگوشی با بغل- دستی هایمان مسخره شان می کنیم و می خندیم. البته خوشبختانه آنها رویشان به سمت معلم است و بر نمی گردند تا ما ته کلاسی ها را در حال مسخره کردن ببینند. وگرنه در اولین فرصت دستشان را مانند تیر چراغ برق علم می کردند و علامت می دادند.


طبیعت این آدمهاست که رویشان سوی معلم باشد. بر اساس همین طبیعتشان نیز هست که هر چه را معلم می گوید حجت می پندارند و هرگز اعتراضی حتا در دل به خود راه نمی دهند و به فرمایش های معلم گوش جان می سپارند. اگر هم یکی از ما ته کلاسی ها به تکالیف زیاد و ناعادلانه یا نحوه ی درس دادن معلم اعتراض کند، شیر می شوند و "بله"ای به خیال خودشان شجاعانه می گویند.


هیچ وقت از این جلو کلاسی ها خوشم نیامده. به نظر من زیادی ادب شده اند. ادب بیش از حد هم دردسر است. نمی توانی بزرگ شوی و عقلت در حد بسیار کوچکی می ماند و باعث می شود ته کلاسی ها درگوشی مسخره ات کنند و دزدکانه بخندند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر