۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

اصلا خود ندا به خودش تیر زد !

من تلویزیون را ندیدم. در واقع نمی توانم ببینم. اما از توئیتر و فیس بوک باخبر شدم که پدر ندا را در تلویزیون آوردند و با استدلالی نظیر اینکه گلوله کالیبرش 6 بوده و ما کالیبر 6 نداریم و اینها، خواسته اند اثبات کنند که خیلی معصوم اند و مو لای درزشان نمی رود. اما شاید نفهمیده اند که خیلی دیر شده است.
آیا باید از این رویه ی صدا و سیما خوشحال باشیم که اینقدر دارد حرص مردم – دست کم آنهایی که این صحنه ها را دیده اند، و صحنه های مشابه را و می دانند که لباس شخصی ها مردم را سلاخی می کنند – را در می آورد یا افسوس بخوریم؟ من که به شخصه اولی را ترجیح می دهم و خنده ام می گیرد وقتی ماله کشی های صدا و سیما را می شنوم. چرا که اعتبار خود را دارند همینطور از اینی که هست پایین تر می آورند.
مردم که دوتا خبر را کنار هم قرار دهند، با پیش زمینه ای که از پیشینه ی روشن دروغگویی های صدا و سیما دارند، می فهمند که وقتی خانواده ی ندا را از خانه شان بیرون کرده اند و همسایه ها خبری از او نداشتند، و یا اینکه حتی اجازه ی برگزاری مراسم ختم را به خانواده ی ندا ندادند، چه کسی می تواند قاتل ندا باشد.
در ضمن، مسئله ی برای مسئله ی ندا به طور خاص، ماله کشی دیگر دیر شده است و انقدر نمادین شده و دیده شده که هیچ کس نمی تواند آن را بدزدد.

[علیرضا رضایی مطلبی نوشت که "ای ندا ! حالا به خودت تیر میزنی میندازی گردن اینا ؟". باور کنید ماله کشی های صدا و سیما به همین اندازه خنده دار است.]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر