۱۳۸۷ فروردین ۱۴, چهارشنبه

به بهانه ی نمایش "مرد هزار چهره"

مهران مدیری و گروهش باز سریالی طنز و انتقادی ساختند تا، از اتفاقاتی که امروزه در کشورمان می افتد با اندکی محافظه کاری انتقاد کنند. طرح داستان نیز بسیار هوشمندانه و زیرکانه نوشته شده بود تا بتواند از زیر قیچی سانسور عبور کند . البته بخش هایی از این سریال 13 قسمتی بریده شد و یا جاهایی هم به نظر می آمد برای رعایت مصالح یا احتمالا به دستور ناظر کیفی صدا و سیما تغییر کرده است. مثلا حذف کردن "توی پرانتز فرهنگ" از آخر نام قزاقمندیان که احتمالا می توانسته بیانگر فرهنگ سلطه و زور باشد، و یا صحنه ای که از رضا رشیدپور در تبلیغ های سریال می بینیم ولی در سریال از آنها خبری نبود.


اما با این حال بسیاری از انتقاد هایی که در حالت عادی از نظر قدرت ها، تشویش اذهان و اقدام علیه امنیت محسوب می شود – که در پوششی از جنس روال داستانی قرار گرفته بود – توانسته بود به پرده تلویزیون راه پیدا کند. برای نمونه انتقاد از کارهای پلیس که نویسنده به زیرکی آن را در پوشش کارهای غیرقانونی مرد هزارچهره و متهم کردن تنها یک نفر قرار داده بود. مورد دیگر، استفاده از شخصیت پدر خوانده بود که می تواند نماد قدرت اول در دولت و حکومت باشد که همه دست بوسی و کرنش او را می کردند یعنی خانه ی قزاقمندیان می تواند استعاره ای از کشور کنونی مان باشد. و دیگر، جایی که وجدان نقش اول داستان به او خلافکار بودن قزاقمندیان را، به دلیل داشتن محافظ بسیار، یاد آور می شود و نقش اول، خود را گول می زند و او را پاک و در عین حال دارای دشمنان بسیار می داند و یا نمونه دیگر جایی که همسر نقش اول او را "محمود" صدا می زند.


به هر حال، جدا از نماد ها و زیرکی های نویسنده و کارگردان در استفاده از آنها و نشان دادنشان، و در عین حال که سریال کنایه ای به چند شخصیتی بودن و نقش بازی کردن های آدمها می زند، سریال پیامی دیگر نیز داشت و آن اینکه این دکتر و سرهنگ و استاد و اینها همه یک شخصیت یکتا هستند و به علت نگاه هایی که دیگران به آنها دارند این همه بزرگ می شوند و خودشان نیز شخصیت خودشان را باور می کنند.


به هر حال امیدوارم که باز هم شاهد برنامه هایی چنین و به از این باشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر