۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

وطن پرنده ی پر در خون ...







آیا زار های آن زن بر سر عزیزش کافی نیست تا عرش به لرزه در آید ؟...

۱ نظر:

  1. نون و پنیر آوردیم …. رأی ها تونو بردیم
    نون و پنیر ارزونیتون ما رأی نمی دیم بهتون

    رهبر پیر آوردیم … رأی ها تونو بردیم

    نون و پنیر ، رهبر پیر ، ارزونیتون ما رأی نمی دیم بهتون

    میمون زشت آوردیم ... رأی ها تونو بردیم
    نون و پنیر ، رهبر پیر ، میمون زشت ، ارزونیتون ما رأی نمی دیم بهتون
    شورای خشت آوردیم ... رأی ها تونو بردیم

    نون و پنیر ، رهبر پیر ، میمون زشت ، شورای خشت ارزونیتون ما رأی نمی دیم بهتون

    چماق و باتوم آوردیم … رأیها تونو بردیم
    نون و پنیر ، رهبر پیر ، میمون زشت ، شورای خشت ، چماق و باتوم ارزونیتون ما رأی نمی دیم بهتون

    پس بیا بریم ، پس در پس ، ما میکشیم هر کی هس ! مردم میشن خار و خس !

    امام جمعه داریم ، یک خر گنده داریم !

    فتوی میده چه آسون ، تو شهر کافرستون !

    رهبر ما که گنده س ، خودش امام زنده س ، امام چیه خدا هس !

    هر کی دوسش نداره ، بسیج ورش میداره !

    بسیج که بیگناهه ، مظلوم و بی پناهه ، آروم و سر به راهه

    پس کی ندا رو کشته ، غم تو دلامون کاشته ؟

    شما بودی ؟ نه ایشون ! شما بودی ؟ نه اوشون !

    همش کار سیا بود ، زیر سر اونا بود ، من نبودم دسم بود ، تقصیر آستینم بود !

    پاسخحذف