۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

خانه ی ابدی

دست‌هایت
خانه‌ی ابدی من است،
که در آن
ستاره‌‌های گردگرفته‌ی آسمان را
خواهم شمرد.

و بوسه‌ات
زمینی‌ترین خدایان است
که از بهشت
به خیابان‌های تهران گریخته است،
و چون گدایان
جان طلب می کند.

و چشم هایت
جنگی ابدی ست،
میان اشک و تردید
میان خنده و شرم،
و این مهلکه
گذرگاه گاه‌و‌بی‌گاه امیدهای من است.

و قهرت
پاییز ناگهان
که پیاده‌روها را تسخیر می‌کند
و من
رفتگری خاک‌آلود
که میان برگ‌های خفته
پی باران بهاری می‌گردد

دست‌هایت
خانه‌ی ابدی من است
خانه‌ی امنی
که سقف ندارد.

۲ نظر:

  1. سلام
    و اینکه احسنت !
    لینکت کردم
    :)

    پاسخحذف
  2. البته من به هیچ وجه توقع لینک شدن از جانب تو رو ندارم . جدی و بدون تعارف می گم .
    اساساً این مسأله لزوماً متقابل نیست!
    :)

    پاسخحذف