۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

بیا، آمدنت کافی ست

بیا
آسان بدویم
تندتر از قطارهای ساکن و ساکت؛
پاهایمان کافی ست،
اگر هم‌قدم باشیم.

بیا
تکیه نکنیم
به این دیوارهای سست ِ فریبنده؛
که شانه هامان کافی ست
اگر هم‌دوش باشیم.

بیا
برای فرزندان مغلوب زمان
پنجره ای به یادگار بگذاریم
میان دیوار های سخت شهر؛
زخم هایمان کافی ست،
اگر هم‌رنج باشیم.

بیا
نگاه‌هامان
یادآور برف تازه باشد
که لبخندی تازه کافی ست؛
اگر هم‌ابر باشیم.

بیا
آمدنت کافی ست
که به شهری تازه ببرد
پل دست هامان؛
اگر هم‌روح باشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر