۱۳۸۶ تیر ۲۹, جمعه

از همیشه تا همیشه

می گویند امشب شب آرزوهاست. معنی اش را نمی دانم. شاید به این معنی ست که خداوند به تو گوش می دهد تا با او درد دل کنی. من گناهکارم. تو گناهکاری. همه گناهکارند. من شرمسار از گناهی که کرده ام و بزرگی خداوندی که بخشاینده ست. شاید هم امشب تو بهتر می توانی دعا کنی، آرزو کنی، با خداوند قشنگتر حرف بزنی. شاید فراموشی هایت را بازیابی.

از خداوند در این "شب آرزو ها" هیچ چیز نمی خواهم، مگر تو را، که همه چیز منی. تو تنها امید منی برای اینکه بایستم. تو همیشه ی منی. شانه های توست که دوست دارم تنها محفل شور اشک های من باشد. هنوز از هم دوریم، با این که نزدیکیم. و از خداوند می خواهم تا قلب ما را آنقدر به هم نزدیک کند که آمیزه ی صدایشان را با هم بشنویم. دوستت دارم. از همیشه تا همیشه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر