۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

جایی برای گریختن


1. افسوس که دیر دانستم
آسمان هرگز آنقدر نباریده است
که دهانی را تشنه کند
ابرها هرگز نخواسته اند
کنار روند

2. می خواهم بگریزم
به آسمانی که
برای باریدن
سند نمی خواهد
می خواهم بگریزم
به دستهایی که
عشق را
با تردید
معاوضه نمی کند
می خواهم بگریزم
از گریختن

3. این آسمان
سالهاست برای من کوتاه شده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر