۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۲, چهارشنبه

درس - اعتراض ؟

از درس خوندن متنفرم ... یعنی از خود درس خوندن که نه، از اینکه بشینیم و هفته ای ۵۰-۶۰ ساعت درس بخونیم! پیش دانشگاهی رو میگم. معلم فیزیکمون - که مشاور پیش هم هست - میگه کسی که روزای تعطیل از ۱۲ ساعت کمتر بخونه به هیچ جایی نمیرسه. تقصیر اینها هم نیست. آموزش پرورش ما خرابه. آخه کجای دنیا یکی روز تعطیل میشینه ۱۲ ساعت تست میزنه ؟؟ دارم کم کم به حرف اصلاح پذیر می رسم. درس و باید ول کنیم به این سیستم گندخورده ی آموزشی اعتراض کنیم. شاید به یه جایی رسیدیم. اصلا میدونی مشکل ما چیه؟؟ اینکه ما هیچ جا متحد نیستیم. نه تو مدرسه، نه تو جامعه. طیفی که با چیزی تو جامعه مخالف باشن اصلا متحد نیستن. مثلا همین طرح برقراری ناامنی (!) اجتماعی رو ببین. چند نفر از ما موافق این طرحیم؟؟ مشکل من سر درست یا غلط بودن این طرح نیست (من خودم مخالف این طرحم) بلکه حرف من اینه که یه چیزی تو جامعه پیش میاد، هیچ کس آخ نمیگه! بنزین گرون میشه هیچ کس صداش در نمیاد. مجلس میخواد مدت بخور بخورشو افزایش بده، هیچ کس چیزی نمیگه. آمریکا که این همه کشته واسه قطع رابطه باهاش دادیم، دوباره دارن رابطه برقرار می کنن. فقط افسارمون رو دادیم دست یه چوپان و هر جا میره ما هم باهاش میریم! بابا ما آدمیم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر